بازدید امروز : 0
بازدید دیروز : 4
بازگشت به صفحه اصلی حبیکه
برگ گل یاس را باد کجا میبرد...
شاید برای شروع بهتر بود مقدمهای می نوشتم لیکن حضور شهادت حضرت زهرا- سلام الله علیها- مانع از پرداختن به چیز دیگری است.
**همه عمر برندارم، سر از این خمار مستی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی**
در آسمان معنویت ستارگان هدایت تا ابدیت می درخشند؛ چه آنها را در جهان ماده حس کنی یا نه. ولی اتصال به آنها برایت نور و روشنایی به ارمغان میآورد.
فرصت خوبی است تا بنگریم...، بنگریم که آیا طبیعت وجودمان را آماده کردهایم تا با بهره گرفتن از حرارت جانبخش این انوار هدایت و لطافتِ بارانهای رحمت الهی، جان بگیرد، بزرگ شود و قد بکشد رو به سوی او... تا سرشار شود و آنگاه عطر شکوفههایش فضای جهان را معطر کند؟
...
حتما به یاد دارید سفارش پیغمبر خدا را که:
«من میروم و دو چیز گرانبها را در میان شما میگذارم: قرآن و عترتم را....»
و او عترت خود را تالی و کفو قرآن قرار داد.
و حتما از قرآن بهره گرفتهای که: «لا یَمَسُّهُ الّا الْمُطَهَّرون»
اینکه می بینی هنوز ماندهام پای در گل، تنها به خاطر ماندن در بند خودِ خویشتنم هست؛ خدا کند که موفق شوم از آن فاصله بگیرم، آنوقت است که پاک و مطهر میشوم؛ و میدانم: «إنَّ الله یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرین».
و او مرا کمک خواهد کرد- اگر راه جهاد اکبر در پیش گیرم- که خود فرموده است: «الّذینَ جاهَدُوا فینٰا لَنَهْدِیَنَّهُم سُبُلَنا».
و او دستم را می گیرد و به خود نزدیک خواهد کرد که: «لا یَمَسُّهُ الّا الْمُطَهَّرون».
و اگر به حضرت زهرا- سلام الله علیها- نزدیک شدیم، به جان پیامبر نزدیک شدهایم که هم او فرموده:
«هِیَ بَضْعَةٌ مِنّی» و«هِیَ قَلْبی الَّذی بَیْنَ جَنْبَیْکَ».
که
..... او پاره تن پیامبر است؛
و
..... پیامبر بوی بهشت را از سینه او می بوید.
شهادت زهرای اطهر، و جانِ آفرینش بر شما تسلیت باد.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
آوای آشنا
اشتراک