سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 9160

  بازدید امروز : 8

  بازدید دیروز : 47

کام دل

 
آن که مصیبتهاى خرد را بزرگ داند ، خدا او را به مصیبتهاى بزرگ مبتلا گرداند . [نهج البلاغه]
 
نویسنده: خیاطیان یزدی ::: جمعه 85/4/9::: ساعت 10:41 عصر

 

بازگشت به صفحه اصلی حبیکه

برگ گل یاس را باد کجا می‌برد.... (2)

 

دلم هوای آن خانه را کرده است....

خانه‌ای که همه هستیش عشق است و امید، ایمان است و دعا، لطافت است و نیاز، محبوب است و محبّ و همه چیز در پرتو آن روشن و خوشایند.

تحمل روز های سخت شعب چه آسان بود اگر امروز اینگونه نمی‌شد .....

زخم‌های جنگ احد نگرانی نداشت که بر جسم مبارک پیامبر فرود آمده بود نه بر دل او ....

.... ای جان آفرینش ....

اگر پیشانی مبارکت زخم برداشت باک نداشتی که اسلام پیشرفت می‌کرد

و اگر دندان مبارکت شکست غم به خود راه ندادی که پیروزی در آینده نزدیک در انتظار بود ...

امّا .......

امروز این غم پایان ندارد ...

دلهای پیروانت نیز از این غم لبالب است که زخم امروز بر جانت فرود آمده و دلت را آزرده است.

امروز گریه زهرا امانت را برده است، او را به سینه می‌چسبانی و بخود می‌فشاری و خوشحالش می‌کنی به دبدار خود.

او را که روزی مقابل مردم به حوریه‌ای بهشتی ستودی، گاه او را قلب خود نامیدی و او که پاره تن تو و روح و جانت بود، امروز .....

در بین در و دیوار چه می‌کند؟

چرا دستش مجروح است؟ چرا صورتش نیلی شده؟ چرا پهلویش .......؟و چرا فریاد «وا ابتاه» او تا دورترین کرانه تاریخ امتداد یافته است؟؟؟

این چه فریاد است که ... نه، فریاد نه، بلکه مبارزه‌ای است با باطل تا ...... ابدیت.

و چرا این بضعة جان آفرینش باید پنهانی دفن شده و حتی بعد از خود نشانی بجا نگذارد؟؟؟

آیا این سرافرازترین عشق نسبت به محبوب حقیقی و جاودانه‌ترین پیکار بر علیه باطل و چراغی فراسوی آیندگان و جویندگان حقیقت نیست؟

شهادت زهرای اطهر بر همگان تسلیت باد.

 


 
 
 
 

موضوعات وبلاگ

 

درباره خودم

 

حضور و غیاب

 

آوای آشنا

 

اشتراک